شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت ولی می شود آغاز کرد و پایانی زیبا ساخت.

یک شنبه 23 آبان 1395
ن : zfbkt

تست خودشناسی




جمعه 21 تير 1392
ن : zfbkt

...

قناری گفت:کره ی ما کره ی قفس ها با میله های زرین و چینه دان چینی. ماهی ی سرخ سفره ی هفت سینش به محیطی تعبیر کرد که هر بهار متبلور میشود. کرکس گفت:سیاره ی من سیاره ی بی همتایی که در آن مرگ مائده می آفریند. کوسه گفت:زمین سفره ی برکت خیز اقیانوس ها انسان سخنی نگفت. تنها او بود که جامه به تن داشت و آستینش از اشک تر بود. ا.بامداد


پنج شنبه 26 مرداد 1391
ن : zfbkt

به امید دیدار

نميدونم از آخرين آپم چقدر ميگذره.و همينطور نميدونم بعد از چند وقت دوباره آپ ميكنم.شايد چند ماه...شايد چند سال...نميدونم.اومدم بگم كه من لحظات خيلي خوبي رو با شما دوستاي اينترنتي ام گذروندم و بر خلاف همه كه ميگن نميشه به اينترنت اعتماد كرد من به شما و به اينترنت اعتماد كردم.و از اعتمادم پشيمون هم نيستم.ولي من دارم ميرم.زندگي من اصلا اوضاع خوبي نداره و من مجبورم كارايي رو كه نميخوام انجام بدم.من توي شباي قدر براي همتون دعا كردم و هميشه به يادتون بودم و هستم.شما هم برام دعا كنين تا توي اآزموني كه دارم موفق بشم.

هميشه به يادتون هستم.به يادم باشين




یک شنبه 3 ارديبهشت 1391
ن : zfbkt

درس حساب

جیغ و داد مادرم هرروز صبح

میکند بیرون ز چشمم خواب را

میروم بیرون کنار حوض آب

میزنم بر صورت خود آب را

تک تک ساعت صدایم میکند

من دلم مانند ساعت میزند

دیر شد ای وای,باز هم مدرسه

ناظم الان گوش من را میکند

بازناظم گوش من را میکند

میبرد با خود مرا توی کلاس

مینشینم در کنار پنجره

فکر من گم میشود تویکلاس

ناگهان آموزگارم بی جهت

باز میپرسد ز من درس حساب

خوب میدانم که بعد از درس او

بر سرم میکوبد او با آن کتاب



:: برچسب‌ها: درس, حساب, مادر, ناظم, مدرسه, کلاس,


یک شنبه 3 ارديبهشت 1391
ن : zfbkt

یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی

مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ،  دیگری هم بود . همه با هم بودند . و

ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ

کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

هنر نبودن دیگری !

 

رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،

لبخندی به ازای هر اشک ،

دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،

نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،

و اجابتی نزدیک برای هر دعا  .

 

خدا بي نهايت است اما به اندازه نياز تو،فرود مي آيد به اندازه آرزوي تو گسترده است و به اندازه ايمان

تو كار گشاست.

درخت باش بر غم تبرها بهار شو و بخند كه خدا هنوز آن بالاست.

دغدغه های من این است !!

خدا انسان را آفرید یا انسان خدا را ؟؟!!!

آدمها چه راحت با جابجایی یک نقطه از خدا جدا می شوند!

 

برای خندیدن منتظر خوشبختی نباش ، شاید خوشبختی منتظر خندیدن توست . . .

 

هر وقت توی زندگی به یه در بزرگ رسیدی که روش یه قفل بزرگ بود نترس و نا امید نشو!!!

چون اگه قرار بود باز نشه جاش یه دیوار میذاشتن

 

به چشمي اعتماد كن كه به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ،

به دلي دل بسپار كه جاي خالي برايت داشته باشد

و دستي را بپذير كه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...

خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ...
خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد !
گناه تنها کردار زشت نیست ...
گناه می تواند ذهن هوس آلود باشد!



:: برچسب‌ها: خیانت, دروغ, خدا, جدا, دل, ,


یک شنبه 3 ارديبهشت 1391
ن : zfbkt

خاطره

بگذار هرکجا تنفراست بذرعشق بکارم
هرکجا آزادگی هست ببخشایم
وهر کجا غم هست شادی نثار کنم
الهی توفیقم ده که بیش ازطلب همدلی،همدلی کنم
بیش از آنکه دوستم بدارند،دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم
و در بخشیدن است که بخشیده می شویم

«دكتر علي شريعتي »

خاطرمان باشد :

شايد سال ها بعد

در گذر جاده ها

 

بي تفاوت

از كنار هم بگذريم

و

بگوييم آن غريبه

 

چقدر شبيه خاطراتم بود          !!!



:: برچسب‌ها: خاطره, سالها, غریبه, عشق, بذر,


دو شنبه 28 فروردين 1391
ن : zfbkt

ریاضی برای دخترا یا پسرا؟

کمتر زنی در میان ریاضی‌دانان برجسته به چشم می‌خورد. برخی معتقدند مردان در رشته ریاضی با استعدادتر از زنان هستند. پژوهش‌گران آمریکایی با رد این نظریه، معتقدند که برابری اجتماعی در شکوفایی استعداد ریاضی موثر است.
در میان ریاضی‌دانان برجسته، به عنوان مثال میان برندگان مدال فیلدز که نوبل ریاضی شناخته می‌شود، نام هیچ زنی دیده نمی‌شود. مدال فیلدز از سال
۱۹۳۶ تاکنون به ۵۲ ریاضی‌دان برجسته دنیا اهدا شده است. برخی بر این باورند که مردان به طور ذاتی در رشته ریاضی استعداد بیشتری دارند.
به گزارش دویچه‌وله، تحقیقات موسسه بین‌المللى آزمون دانش آموزان «پیزا» که به ارزیابی و بررسی توانایی‌های دانش‌آموزان در کشورهای مختلف جهان می‌پردازد، نشان می‌د‌هد که در آلمان دانش‌آموزان پسر در رشته ریاضی نمرات بهتری دارند.
پژوهشگران دانشگاه ویسکونسی مدیسون آمریکا با در اختیار داشتن تحقیق سال
۲۰۰۹ موسسه «پیزا» و تحقیق بین‌المللی «تیمز» سال ۲۰۰۷ که آن‌هم سطح دانش و عملکرد دانش‌آموزان کشورهای مختلف جهان را بررسی می‌کند، نمرات ریاضی دانش‌آموزان دختر و پسر را با هم مقایسه کردند.
جالب این‌جاست که این دو تحقیق نشان می‌د‌هند در کشورهایی مانند مراکش،‌هلند و ارمنستان، تفاوتی میان نمرات دانش‌آموزان دختر و پسر در رشته ریاضی دیده نمی‌شود. در اندونزی و تونس حتی دخترها بهتر از پسرها هستند.
در آمریکا تفاوت میان دخترها و پسرها هر سال‌کمتر شده است. در حالی‌که در دهه هفتاد میلادی در برابر هر
۱۳ پسر مستعد در رشته ریاضی یک دختر وجود داشت، اکنون در برابر هر ۳ پسر یک دختر دیده می‌شود.
در این کشور آمار دخترانی که در رشته‌های مرتبط با ریاضیات تحصیل کرده‌اند، در
۵۰ سال گذشته از ۵ به ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است. این بررسی‌ها نشان می‌دهد که استعداد پسرها در رشته ریاضی ذاتی نیست. اگر این چنین بود، دخترها امکان این پیشرفت قابل ملاحظه را نداشتند.
جالب این‌جاست که در برخی از کشورهای خارومیانه مانند بحرین و عمان، درحالی‌که دخترها در مجموع نمرات خوبی در رشته ریاضی نداشته‌اند، نمرات پسرها بدتر بوده است.
مادران موفق صاحب فرزندان با استعدادتر
پژوهشگران دانشگاه ویسکونسی مدیسون آمریکا معتقدند آموزش‌های فرهنگی و اجتماعی نقش موثری در شکوفایی استعداد ریاضی دارند.
این پژوهشگران با اشاره به شاخص‌های توسعه انسانی، از جمله تحصیلات، سلامت و موقعیت سیاسی هر کشور به این نتجیه رسیده‌اند که هرچه برابری جنسیتی در یک جامعه بیشتر باشد، استعداد ریاضی دانش‌آموزان آن جامعه نیز بیشتر است.
پژوهشگران آمریکایی به طور روشن می‌گویند: «یک مادر تحصیل‌کرده و شاغل که درآمد خوبی دارد، فرزندان با استعدادتری در رشته ریاضی دارد. فرقی هم نمی‌کند که فرزندان او پسر باشند یا دختر.»
این پژوهشگران با توجه به باور عده‌ای که معتقدند افزایش حقوق زنان به معنای کاسته شدن از حقوق مردان است، تأکید می‌کنند: با افزایش حقوق زنان، استعداد ریاضی دختران و پسران نسل بعد شکوفا می‌شود و در اینجا مردان و زنان هر دو از برابری اجتماعی سود می‌برند.

با این حساب میشه گفت که هیچکدوم از دو جنس دختر و پسر بر دیگری برتری ندارد و فقط داشتن انگیزه و شرایط مناسب میتواند هوش ریاضی را بالا ببرد.البته نه این که اگه در اطراف شما بین دختر و پسر تفاوت قائل اند دست از تلاش بردارید و تسلیم شوید بلکه باید بیشتر از همه تلاش کنید تا به همه ی دنیا ثابت کنید که دخترها و پسرها با هم تفاوتی ندارند و ما میتوانیم.

 گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ

www.seemorgh.com/lifestyle

منبع :hamshahrionline.ir

 

 



:: برچسب‌ها: ریاضی, هوش, دختر, زن, پسر, آمریکا,


شنبه 19 فروردين 1391
ن : zfbkt

این جمله ها خیلی قشنگن.بد نیست اگه روی بعضی هاشون کمی فکر کنیم.

عاشق تر از همه ما موش کوری است که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد . . .

نتیجه زندگی ، چیزهایی نیست که جمع میکنیم

بلکه

قلبهایی است که جذب میکنیم . . .

واسه شکستن یه دل یه لحظه وقت میخوای

اما واسه اینکه از دلش در بیاری شاید هیچوقت فرصت نداشته باشی . . .

شادي را هديه كن حتي به كساني كه آن را از تو گرفتند عشق بورز به آنها كه دلت را شكستند

فرق است بين دوست داشتن و داشتن دوست :دوست داشتن امري لحظه اي ولي داشتن دوست استقرار لحظه هاي دوست داشتني است

به كسي عشق بورز كه لايق عشق باشد نه تشنه ي آن چون آدم تشنه روزي سيراب خواهد شد.

قشنگ ترين لحظات را كسي به تو هديه مي دهد كه بتواند غمگين ترين لحظات را از تو بگيرد.

  

در مدرسه زندگي،در كلاس دنيا،سر زنگ املاء،يادمان باشد براي محبت تشديد بگذاريم تا حتي نيم نمره

هم از محبت ها كم نشود.

من او را دوست دارم و او ديگري را و ديگري،ديگري را و اينگونه است كه ما تنهاييم.

در نهان به كسي دل مي بنديم كه دوستمان ندارند و آشكارا از كسا ني كه دوستمان دارند غافليم....

زندگی ساختنی است ، نه گذراندنی ، بمان برای ساختن ، نساز برای ماندن . . .

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

 در خودش وجود دارد

خوشبختی ما در سه جمله است

تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا

ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم

حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا



:: برچسب‌ها: جمله, جمله ی قشنگ,


شنبه 19 فروردين 1391
ن : zfbkt

حضرت ادریس(ع)

سلام ,میدونین من معمولاخیلی کارای عجیب و غریب میکنم.این هم یکی از همون کاراست.نمیدونم,شاید خیلی ها  بگن کار از این مسخره تر نبود؟!!؟؟ولی من فکر میکنم بد نیست بین اینهمه شعر و جک و ....که میخونیم یه مختصری هم از پیامبران الهی بدونیم,برای همین هم این پست رو گذاشتم.هر هفته درباره ی یه پیامبر مطلب کوتاهی میذارم.

((با تشکر))

حضرت ادریس (ع)

معنای اسم:نام آن حضرت در زبان عبری اخنوخ است.

پدر:یارد

مادر:بره

تاریخ ولادت:830 سال بعد از هبوط آدم

مدت عمر:365سال

بعثت:در کوفه مبعوث شد

محل دفن:آنحضرت به آسمان عروج کرد

فرزندان:دو پسر داشت

«مختصری از زندگینامه»

برخی آنحضرت را از این جهت ادریس نامیده اند که حکمتهای خداوند و سنتهای الهی را درس میداده است.وی با72زبان مردم را به خدای یگانه دعوت مینمود و محل اقامتش مسجد سهله در کوفه بوده است.

چنانکه معروف است,حضرت ادریس اولین کسی بوده است که خط نوشت,جامه دوخت و خیاطی را تعلیم داد.آنحضرت در زمینه ی علم نجوم,هندسه ,حساب و فلسفه و....تبحر داشته وآنها را به مردم زمان خود می آموخته است.نقل شده است,خداوند 30 صحیفه بر ادریس نازل کرد.

 




جمعه 18 فروردين 1391
ن : zfbkt

این واسه کسایی که مثل من با خودشون خیلی صمیمی ان و خودشونو دوس دارن.

امروز روز عشقه...
میرم میشینم توی کافی شاپ که میگن خیلی شیکه...
یه قهوه ترک سفارش میدمُ...
تمام تنهاییمو پر میکنم باهاش...
غمام یادم میره...
تمام بدنم درد داره...
انگار به غم اعتیاد داره...
به قهوه م نگاه میکنمو تمام جمعیت به من...
این روزا انقدر تلخم که تلخی قهوه بیشتر شبیه شکلاته برام...
یکی نزدیکم میشه که خیلی اِشنا ِ باهام...
کادوشو با کلی ذوق باز میکنم...
از اینکه به یادم بوده بیشتر ذوق میکنم...
چه قدر سلیقه ی من و من شبیه ِ...
نمیدونم به من چی بگم که بتونه کارشو جبران کنه...
...
تردید دارم...
به عشق واقعیش...
همیشه بهم میگفتن خودخواه...
دیگه از حرف مردم معتبرتر؟!!!!...
...
بازم این گارسونه لعنتی...
...
خلوت من و منُ به هم میزنه...
میگه...
ساعت کار ما تموم شده...
نگاه میکنم به دوروبر...
انگار راست میگفت...
کمه فرصت...
پس رخصت...
هی من...
عاشقتم...
...
من و من تنها کسایی هستیم که هیچوقت عوض نمیشیم...
من و من به هم قول دادیم تا ابد پشت هم باشیم...
درسته من و من توی کافی شاپ اشنا شدیم...



:: برچسب‌ها: کافی شاپ, ,


جمعه 18 فروردين 1391
ن : zfbkt

حقیقت حجاب

حجاب چیزیه که در جامعه ی اسلامی ما واجبه ,البته شاید بهتر باشه بگم واجب بود.اما اینو بگم که من به شخصه آدمای بی حجاب زیادی نمیشناسم.با وجود بعضی بی حجابهایی که انگار همه ی انسانیت رو یه جا قورت دادن ,هنوز بیشتر جامعه ی مارو با حجابها تشکیل میدن و این باعث خوشحالیه.راستش دیشب که داشتم کتابای کتابخونه مو ورق میزدم ,چشمم افتاد به" گلستان حجاب" نوشته ی "محمّد رحمتی شهرضا".روی جلدش نوشته بود:بهترین هدیه برای دختران جوان و آنان که دوستشان دارید...منم که آدم جو گیری هستم تصمیم گرفتم یه پست بذارم مخصوص این کتاب و درباره ی حجاب بنویسم.امیدوارم خوشتون بیاد.

چون اولین آپ این پسته چند تا جمله میذارم ولی از دفعه های بعد کمتر میشه:

حجاب در اصطلاح در سه مرحله مطرح است:1.پوشانیدن ظاهر2.پوشانیدن حجم قسمتهای مختلف بدن3.پوشانیدن رفتارهای جذب کننده ,که متاسفانه برخی آن را در تعریف حجاب فراموش میکنند.بنابراین منظور از حجاب در اصطلاح اسلامی آن نوع پوششی است که الف)حدود شرعی پوشش در آن رعایت شده باشد(پوشاندن همه ی بدن به جز قرص صورت و دو دستها از مچ به پایین)ب)با خودنمایی و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد.بر این اساس حجاب از مرحله ی پوشش فردی به حوزه رفتار اجتماعی معنا پیدا میکند.

بد حجاب فقط کسی نیست که حد واجب شرعی را رعایت نمیکند, ممکن است کسی این حدود را کاملا رعایت کند ولی درعین حال وضع ظاهرش نوع رفتار ارتباطی او در اجتماع به گونه ای باشد که با زبان بی زبانی توجه نامحرمان را به خود جلب نماید.و در این صورت بد حجابی به انحراف یا کجروی تبدیل میشود و درآن صورت فرد هنجارهای مقبول جامعه را زیر پا میگذارد.

این یکی هم خیلی جالبه:

در کتاب روانشناسی رنگها درباره ی رنگ سیاه گفته شده است که" سیاه نمایانگر مرز مطلق است بنابراین فردی که در مقابل نا محرم و در بیرون منزل از حجاب مشکی استفاده میکند با این کار مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نا محرم ایجاد مینماید.وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی بر سر میکند میخواهد نشان دهد که نا محرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود, زیرا این حریم حریم حیا و عفت است نه جای بی حیایی و هرزگی و هوسبازی.همچنین در روانشناسی رنگها آمده که, سیاه به معنی "نه" بوده و نقطه مقابل "بله" یعنی رنگ سفید است.

راستی ممنون میشم بدونم نظر شما درباره ی حجاب چیه.



:: برچسب‌ها: حجاب, ,


یک شنبه 6 فروردين 1391
ن : zfbkt

اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟

           کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟

چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

  آری...

بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !

 

(دکتر علی شریعتی )

عشق قضيه خيلي كوچكي است، نبايد راز بزرگي از آن ساخت.

 




چهار شنبه 2 فروردين 1391
ن : zfbkt

سوال

درسته که من بچه مثبت نیستم.درسته که من حوزه علمیه ای نیستم.درسته که من به موسیقی علاقه دارم.درسته که من به سبک رپ علاقه دارم .درسته که من به مد بودنو دوست دارم.درسته که من از تیپ فشن خوشم میاد.درسته که من داستانهای عاشقانه رو دوست دارم. درسته که من خیلی خیلی دوست دارم تو یه پارتی شرکت کنم ولی.........

ولی من نماز میخونم.روزه میگیرم.دعای عهد میخونم.زیارت عاشورا میخونم.راهپیمایی میرم.تو انتخابات شرکت میکنم.

به خدا من به خدا و قیامت و امام زمان و بهشت و جهنم اعتقاد دارم.آخه دیگه از این رپرای بی قید و بند و بی خیال که کمتر نیستم.اینا با این همه کارایی که میکنن با همه ی مهمونی هایی که میرن بازم خدا رو می شناسن.حتی تو آهنگهای مزخرفشون هم اسم خدا رو میارن!!!

اینارو گفتم که یه سوال بپرسم از این جور آدما و یا بهتر بگم از خواننده ها:شما واقعاً خدا رو میشناسین؟شیطونو چطور؟بهشون اعتقاد هم دارین؟به وجود 124هزار پیامبر چی؟شما باور دارین که امام زمانمون برای گناهای ما گریه میکنه و به خدا التماس میکنه که ما رو ببخشه؟شما باور دارین که نامه ی اعمال ما هر هفته به امضای امام زمانمون میرسه؟شما باور دارین که خدا مارو میبینه و همه جا و همیشه بر تمام وجود ما مسلطه؟میدونین که خدا همه چیزو میدونه؟میدونین که نمیشه سر خدا کلاه گذاشت؟ها؟؟؟میدونین؟؟؟شما میدونین یا نه؟؟

جواب بدین تا بقیه شو بگم.




چهار شنبه 2 فروردين 1391
ن : zfbkt

سلام

سلام .نمیدونم چه جوری شروع کنم که بتونم همه چیزو بگم.بذارین از علایقم بگم.چون تقریبا بیشتر منو علایقم تشکیل میدن و همه چی از همین علایق آب میخورن.من به تیپ فشن آهنگای رپ اینترنت فوتبال مطالعه فیلم دیدن و شاید چیزای دیگه علاقه دارم.خیلی خیلی خیلی هم علاقه دارم.اما.......مسئله اینجاس که من با روابط بی فایده ی دخترها و پسرها با چرت و پرت ها و مزخرفاتی که توی بعضی آهنگا هست با اتفاقهای چرتی که تو دنیا ی اینترنت و فوتبال می افته مخالفم.خیلی خیلی خیلی هم مخالفم.حالا اینا که چیزی نیس!!!من خیلی خیلی خیلی با بقیه فرق دارم.خیلی از ارزشهای بقیه برای من بی ارزشن.خیلی از رفتارها و کارهای بقیه رو قبول ندارم و انجامشون نمیدم .نه اینکه من از اونا نباشم من ذاتاً انسانی هستم مثل همه.ولی از وقتی فهمیدم که میتونم فکر کنم و عمل کنم با بقیه فرق کردم چون جور دیگه ای فکر میکنم.و من این فکر کردن رو دوس دارم و هیچ وقت تا حالا از فکر کردن خسته نشدم .من بعد از مدتها تفکر به این نتیجه رسیدم که تنها فکر کردن کافی نیست.من باید افکارمو آزاد کنم.اوایل نگران بودم که شاید با من مخالفت بشه  ولی بعد تصمیم گرفتم افکارمو با علایقم آشنا کنم.وچه جایی بهتر از اینترنت که همیشه و همه جا هست.خدا رو چی دیدی  شاید یه نفر همفکر من پیدا بشه و شاید حتی یه نفر افکار منو به عمل برسونه.به هرحال به امید خدا شروع کردم.امیدوارم مثل خیلی ها بتونم تو این زمینه موفق بشم.

هر فکری به سرتون زد بدونین من خیلی خیلی خیلی دوس دارم باهاتون همفکر باشم.جنسیت هم اصلا برام مهم نیست.

راستی!!چون تو مدرسه همیشه این عبارت رو گوشه ی تخته ی همه ی کلاسها مینوشتم الان هم دوس دارم همیشه بنویسم.

موفق باشید

ارادتمندy




شنبه 17 دی 1390
ن : zfbkt

 

چه خبر از دل تو ؟   

نفسش مثل نفسهای کوچک دل من می گیرد ؟   

یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد ؟   

چه خبر از دل تو ؟    

دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من می گیرد ؟   

مثل رؤیای رسیدن به خدا ..... همه شب تا به افق   

دل من نیز آزادگی قلب تو .... پر می گیرد ؟  

چه خبر از دل تو ؟  

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی




شنبه 17 دی 1390
ن : zfbkt

جمله های عاشقانه

نه میخوام بین من و دلش جنگ بشه,نه میخوام عشقی که اون نداره کمرنگ بشه.من فقط یه چیزی از خدا میخوام....واسه یه بارم که شده دلش برام تنگ بشه.




پنج شنبه 15 دی 1390
ن : zfbkt

شعر خیلی قشنگ

 

چرا از مرگ می ترسید ؟
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟

- مپندارید بوم ناامیدی باز ،
به بام خاطر من می کند پرواز ،
مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است .
مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است

مگر می این چراغ بزم جان مستی نمی آرد ؟
مگر افیون افسون کار
نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد ؟
مگر این می پرستی ها و مستی ها
برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست ؟
مگر دنبال آرامش نمی گردید ؟
چرا از مرگ می ترسید ؟

کجا آرامشی از مرگ خوش تر کس تواند دید ؟
می و افیون فریبی تیزبال وتند پروازند
اگر درمان اندوهند ،
خماری جانگزا دارند .

نمی بخشند جان خسته را آرامش جاوید
خوش آن مستی که هشیاری نمی بیند !

چرا از مرگ می ترسید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟
بهشت جاودان آنجاست .
جهان آنجا و جان آنجاست
گران خواب ابد ، در بستر گلبوی مرگ مهربان ، آنجاست !
سکوت جاودانی پاسدار شهر خاموشی ست .

همه ذرات هستی ، محو در رویای بی رنگ فراموشی ست .
نه فریادی ، نه آهنگی ، نه آوایی ،
نه دیروزی ، نه امروزی ، نه فردایی ،
زمان در خواب بی فرجام ،
خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند !

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
در این دوران که از آزادگی نام و نشانی نیست
در این دوران که هرجا ” هرکه را زر در ترازو ،
زور در بازوست “ جهان را دست این نامردم صد رنگ بسپارید
که کام از یکدگر گیرند و خون یکدگر ریزند
درین غوغا فرو مانند و غوغاها برانگیزند .

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
همه ، بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آرید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟
چرا از مرگ می ترسید ؟




چهار شنبه 14 دی 1390
ن : zfbkt

چقدر تفاوت .......بین.......

 

وقتی دخترها ....

وقتی پسرها ....




صفحه قبل 1 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من عاشقشم....نه.... و آدرس zf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.